کتاب باغ زیتونی چشم

۱۲۰,۰۰۰ تومان

1 در انبار

توضیحات

در داستان «مهاجر کوچک» وین، مدرسة مهاجر کوچک ایرانی، روبه‌روی اشتات‌پارک بود. مهاجر کوچک ایرانی، هم‌کلاسی اتریشی‌ها در کلاس دوم ابتدایی شده بود، در ایران با کفترها، گنجشک‌ها و قمری‌های خانگی‌اش حرف زده بود. در هوای ابری وین می‌خواست با بچه‌ها آشنا شده و بازی کند. او با زبان فارسی از خودش، پدر و مادرش و خانه‌اش گفت و اتریشی‌ها هم با زبان آلمانی حرف زدند. آن سو، روی نیمکت اشتات‌پارک پدر و مادرش به او خیره شده بودند. او زیر گریه زد و گفت دلش تنگ شده، برای خانه و وطن… این بار هیچ‌کدام از بچه‌ها نفهمید مهاجر کوچک به زبان فارسی چه گفت و چرا گریه کرد. این مجموعه شامل داستان‌های کوتاه و بلند با عناوینی چون آلبوم عکس، از خاطره، الکن، سه صفر، متن سنگ قبر، کما، بارش و… است.

امتیاز دهید