در مزارع خالی و بیروح آفریقای جنوبی و در سالهای اولیۀ دهۀ 1950، “مری ترنر” زن ناامید و خستۀ سفیدپوست و “دیک”، همسر کشاورز و ناموفقش، با “موسز” خدمتکار مرموز سیاهپوست مواجه میشوند؛ زمانی که دیک، مری را به مزرعۀ خود درمیان علفزارها میبرد، او قدم به زندگیای میگذارد که با تمامی تصوراتش متفاوت است. به تدریج کسالت سالها زندگی در مزرعه، چون سمی مهلک روح او را نابود میکند. ناامیدی، مری را بیشتر و بیشتر در کام خود میکشد تا آنکه در آن روز شوم، موسز در خانۀ آنها آغاز به کار میکند که این امر اتفاقاتی را در پی دارد. نویسندۀ کتاب (دوریس لسینگ) زادۀ ایران، در آفریقای جنوبی، بزرگ شده است. در بیست سالگی مقیم لندن میشود. در سال 1950 اولین رمانش با عنوان “علفها آواز میخوانند” برای اولینبار منتشر میشود و پس از آن نیز، خانم لسینگ رمانهای موفق زیادی را به رشتۀ تحریر درمیآورد. وی در سال 2007 موفق به دریافت جایزۀ ادبی نوبل میگردد