«کوزیما یا تقریبا گراتزیا» نوشته گراتزیا دلددا رمانی نیمه اتوبیوگرافیک است که تصویری صمیمی از سفر یک زن جوان به خودیابی در قرن نوزدهم ساردینیا را ارائه میدهد. دلددا، که در سال 1926 جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد، به خاطر تصاویر خاطرهانگیزش از زندگی ساردینایی شناخته میشود و «کوزیما یا تقریبا گراتزیا» به عنوان یکی از شخصیترین و عمیقترین آثار او در نظر گرفته میشود. او از طریق شخصیت کوزیما به بررسی موضوعات جاهطلبی، هویت و تنش میان ارزشهای سنتی و آرزوهای شخصی میپردازد و از تجربیات خود به عنوان یک زن جوان که در جامعهای محافظهکار حرفه نویسندگی را دنبال میکند، الهام میگیرد.
این رمان به روایت دختری حساس و کنجکاو به نام کوزیما میپردازد که در یک روستای ساردینیا بزرگ میشود. در پسزمینه مناظر ناهموار و جامعه سنتی ساردینیا، کوزیما خود را بین انتظارات خانواده و تمایل عمیقش به نوشتن و کاوش در دنیای فراتر از زادگاهش سرگردان مییابد. او از سنین پایین با احساس بیگانگی دست و پنجه نرم میکند و هنجارهای اجتماعی را که او را به هم پیوند میدهد، زیر سوال میبرد و هم نقشهای جنسیتی و هم محدودیتهای تحمیل شده توسط محیطش را به چالش میکشد. با بزرگتر شدن کوزیما، اشتیاق او به ادبیات به خروجی برای ابراز وجود و راهی برای ارتباط با دنیای گستردهتری از ایدهها تبدیل میشود. دلددا مبارزات و پیروزیهای درونی کوزیما را با همدلی عمیق به تصویر میکشد و تنهایی و شجاعت لازم برای پیروی از فراخوان هنری خود را در جامعهای محدودکننده روشن میکند. این داستان نگاهی اجمالی به زندگی خود دلدا نیز ارائه میدهد و رمان را به عنوان هم روایتی از رشد شخصی و هم گواهی بر انعطافپذیری هنرمند معرفی میکند. در «کوزیما یا تقریبا گراتزیا»، دلددا به بررسی مضامین خودشناسی، جاهطلبی و فردیت در مقابل محدودیتهای سنت ساردینیا میپردازد. داستان کوزیما تجسم مبارزه بین میل شخصی و انتظارات اجتماعی است، بهویژه زمانی که او با رویاهایش برای نوشتن در جامعهای که سنت را بر نوآوری ارزش قائل است، مخالفت میکند. سفر او نمایانگر تلاشی برای آزادی و تعریف از خود است که اغلب به واسطه نقشهای جنسیتی محدود و فرصتهای کمی که برای زنان آن زمان موجود است، مانع میشود. قدرت ادبیات به عنوان وسیلهای برای فرار و خودسازی نیز یکی دیگر از موضوعات کلیدی است. برای کوزیما، نوشتن به یک راه نجات تبدیل میشود و به او این امکان را میدهد که از محیط خود فراتر رود و فردیت خود را به اثبات برساند. توصیفات دلددا از مناظر و آداب و رسوم ساردینیا به عمق داستان میافزاید و بر رابطه نزدیک بین هویت و مکان، و همچنین روشهایی که محیط اطراف فرد میتواند الهامبخش و محدودکننده رشد شخصی باشد، تأکید میکند.
«کوزیما یا تقریبا گراتزیا» رمانی غمانگیز و دروننگر است که مبارزات و پیروزیهای خود گراتزیا دلددا را به عنوان یک نویسنده در یک جامعه محافظهکار به تصویر میکشد. در طول سفر کوزیما، دلددا به بررسی مضامین جهانی هویت، جاهطلبی و تلاش برای بیان خود میپردازد و رمان را به روایتی عمیقا شخصی و بیانیهای قدرتمند درباره قدرت دگرگونکننده ادبیات تبدیل میکند. “کوزیما یا تقریبا گراتزیا” با شخصیتهای پرطرفدار و تصویری خاطرهانگیز از زندگی ساردینیا، به کاوشی بیزمان در مورد معنای تعقیب علایق در مواجهه با انتظارات اجتماعی باقی میماند